تصویری از واقعیت که واقعی نیست!
تاریخ انتشار: ۴ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۰۱۵۷۴
این حجم انبوه و گسترده از تبلیغات علیه جمهوری اسلامی قبل از همه نشانه جایگاه عظیم و برجسته آن است چرا که اگر اینگونه نبود، این همه سر و صدا و هیاهو برای مقابله با انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن چه ضرورتی داشت؟!
به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی نوشت:
۱ــ «انگاره» تصویری از واقعیت است که واقعی نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از مولای بزرگوارمان حضرت امیرالمومنین علیه السلام است که «اگر باطل با حق آمیخته نمیشد، حق بر جویندگان آن پنهان نمیماند و اگر حق را با باطل نمیپوشاندند، زبان دشمنان از طعنه بریده میشد. ولی [معاندان]بخشی از حق و بخشی از باطل را درهم میآمیزند و چنین است که شیطان بر دوستان خود تسلط پیدا میکند و تنها کسانی که الطاف الهی شامل حالشان شده باشد، نجات پیدا میکنند … فتنه ها، اینگونه پدید میآیند.» (خطبه ۵۰ نهج البلاغه)
۲ــ رهبر معظم انقلاب در سخنان نوروزی خود ضمن تاکید بر این نکته که «امروز منافع ملّی ما و افق روشن آیندهی ما وابسته به امید و ایمان است»، گلایه داشتند که «خب، از آن طرف انسان میبیند بعضی افرادِ به نظر بنده غافل، منفیبافی میکنند؛ هم وجود امید در جوانها را انکار میکنند، هم سعی میکنند امید را از دلها زایل کنند! چرا؟ این کار به نفع چه کسی است؟ قلمش را به کار میاندازد برای اینکه استدلال کند که به آینده نمیشود امیدوار بود! اینها وجود دارد؛ اینها یک چیزهایی است که بنده خودم میبینم.
مقاله مینویسد، استدلال میکند که به آینده نباید امیدوار بود؛ خب چرا؟ چرا با اینهمه عوامل امیدزا نباید امیدوار بود؟ مثل اینکه کمین گرفتهاند که روح امید را در جوانها از بین ببرند و بمیرانند. سالها است دشمن این کار را دارد میکند [امّا]موفّق نشده. سالها است با تبلیغات گوناگون، با انواع و اقسام ترفندهای تبلیغی و رسانهای و مانند اینها دارند تلاش میکنند، ضعفهای ما را بزرگنمایی میکنند. خب ما در کشور ضعفهایی داریم، آن را ده برابر بزرگ میکنند؛ پیشرفتهایی داریم، آنها را مسکوت میگذارند، گاهی انکار میکنند.»
۳ــ سال هاست که علاوه بر دهها رسانه رسمی وابسته به دولتهای آمریکا و اروپا، نظیر بی بی سی فارسی، VOA، شبکه تلویزیونی فارسی زبان دویچه وله آلمان، ایندیپندنت، یورو نیوز، رادیو فردا، رادیو زمانه هلند و … صدها شبکه تلویزیون ماهوارهای و هزاران کانال در فضای مجازی و برخی از سایتها و روزنامههای وابسته به غربگراهای داخلی نیز ماموریت نا امید کردن مردم از آینده انقلاب را برعهده دارند.
۴ــ این حجم انبوه و گسترده از تبلیغات علیه جمهوری اسلامی قبل از همه نشانه جایگاه عظیم و برجسته آن است چرا که اگر اینگونه نبود، این همه سر و صدا و هیاهو برای مقابله با انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن چه ضرورتی داشت؟!
حضرت امام ــ رضوان الله تعالی علیه ــ خطاب به آمریکا که سعی داشت جایگاه برجسته انقلاب اسلامی را انکار کند، میفرمودند: «اگر میگویید اتفاق مهمی نیفتاده است، پس چرا این همه هیاهو میکنید»؟! و حضرت آقا خطاب به دشمنان که ادعا میکردند انقلاب به بن بست رسیده است! میفرمودند: «گاهی میگویند جمهوری اسلامی به بن بست رسیده، اگر این ادعا درست است، کسی که به بن بست رسیده خودش از پا میافتد و به زمین میخورد پس چرا این همه برای به زمین زدن او هزینه میکنید»؟!
۵ ــ حضرت آقا در سخنان نوروزی امسال به نکتهای اشاره کردند که باید آن را گلایه از برخی نابلدیها در عرصه تبیین و خبر رسانی تلقی کرد. ایشان بعد از ابراز ناخشنودی از کینه توزی دشمنان در وارونه نمایی واقعیاتها (بخوانید انگارهسازی)، فرمودند: «حالا دشمنان کتمان میکنند، بعضیها هم بیانش را درست بلد نیستند.»
این بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب را میتوان بر ضرورت شناخت ترفندهای دشمن و راههای علمی و حرفهای مقابله با آن تلقی کرد. حضرت امام (ره) میفرمودند؛ دنیا تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) است و چنین است بیشترین تلاش دشمن برای مقابله با این فرهنگ الهی، روی دو نقطه متمرکز شده است. اول؛ پیشگیری از رسیدن این پیام به گوش ملتها و دوم؛ تحریف واقعیت جذاب این گفتمان.
از حضرت امیر علیه السلام است که میفرمایند «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» … آدمها دشمن جهل خویشاند. به بیان دیگر با انگاره مخالفت میورزند و نه با آموزههای واقعی. بسیاری از این طیف، اگر از واقعیت خبر داشته باشند نه فقط با آن مخالفت نمیورزند، بلکه با پای جان به سویش میشتابند و …
۶ــ زنان مصر، زلیخا را ملامت میکردند که چرا دل در گرو بردهای از اهالی کنعان نهاده و عاشق بیقرار یوسف (ع) شده است؟! زلیخا در پی این شماتت، با حضور زنان مصر مجلسی آراست و به دست هریک از آنان چاقوی تیز و برندهای داد.
هنگامی که یوسف به دستور زلیخا در آن مجلس حضور یافت، زنان مصر چنان محو جمال او شدند که بی اختیار دستهای خود را بریدند و … «فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَٰذَا بَشَرًا إِنْ هَٰذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ … و آن هنگام که [زنان مصر]او را دیدند، بسیار بزرگش یافتند و [به جای ترنج]دستهای خود را بریدند و گفتند حاش لله که او نه از جنس آدمیان، بلکه فرشته حُسن و زیبائی است.» گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی روا بود که ملامت کنی زلیخا را.
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی حسین شریعتمداری انقلاب اسلامی بی بی سی فارسی خودرو حوادث سلامت زنان مصر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۰۱۵۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تظاهرات در دانشگاههای آمریکا به چه معناست؟
فرارو- شمار قابل توجهی از تئوریسنها و تحلیلگران عرصه روابط بین الملل بر این باورند که نظام بین الملل در شرایط کنونی وضعیت به شدت حساس و خاصی را سپری میکند. در حقیقت، آنها بر این باورند که جهان در یک پیچ حساس تاریخی است که روند تحولات در آن سمت و سوهای جدیدی را نوید میدهند و به تدریج باید انتظار ظهور واقعیتهای تازهای را نیز داشت.
به گزارش فرارو، در این چهارچوب، جهان غرب به عنوان بنیانگذار اصلی نظام بین المللی کنونی جهان، موقعیت خود را به شدت در معرض خطر و تهدید میبیند. به بیان ساده تر، نظام بین المللی غربی جهان، تکانههای سختی را تجریبه میکند و هیچ بعید نیست که در سالهای آتی شاهد فروپاشی هژمونی این نظام بین الملل در عرصه جهانی باشیم.
در این رابطه، برخی اندیشکدههای معتبر غربی حتی به این مساله اشاره داشته اند که تا پایان دهه ۲۰۲۰ میلادی، هژمونی جهانی آمریکا از بین میرود و این کشور از حیث قدرت بین المللی، سقوط قابل توجهی را تجربه خواهد کرد.
با این همه، به طور خاص میتوان ۳ نشانه مهم و محوری از در خطر بودن هژمونی جهان غرب در چهارچوب معادلات کلان نظام بین الملل را شناسایی کرد.
۱. افول اخلاقی و اقناعیِ هژمونی غربیشاید هیچگاه به اندازه وضعیت کنونی، افول اخلاقی و قدرت اقناعی هژمونی جهانی غرب، آشکار نشده است. جنگ اوکراین در نوع خود نشان داد که تا چه اندازه قدرتهای غربی با لغات بازی میکنند و ملتهایی نظیر اوکراین را سپر بلای اهداف و منافع کلان خود میکنند.
با این حال، جنگ غزه تیر خلاصی به جهانی از تئوری پردزایهای غربیها با محوریت برسازی تصویری انسانی و آرمانی از خود در جهان بشریت بود. جهانی که مدعی بوده نقطه اوج کلیه ارزشهای متعالی و انسانی است و اساسا جهانِ مقابل آن چیزی جز اردوگاه شَر نیست. اکنون به وضوح مشخص شده که نه تنها دیگر ملتهای جهان آگاهی قابل توجهی را در مورد نفاق و استانداردهای دوگانه قدرتهای غربی پیدا کرده اند بلکه حتی در خاک خودِ قدرتهای غربی نظیر آمریکا نیز جامعه دانشگاهی و افکار عمومی، به نحوی گسترده علیه نظام حکمرانی این کشور و همدستی آن با جنایات گسترده صهیونیستها در جنگ غزه به پا میخیزند و یک نَه بزرگ را به آنچه دموکراسی و رویای آمریکایی ادعا شده و میشود، میگویند.
موضوعی که حقیقتا ضربهای بزرگ به گفتمان حکمرانی و سیاسی آمریکا است و تا حد زیادی موقعیت و جایگاه این کشور در عرصه نظام بین الملل را تضعیف و پوشالی بودن شعارهای دور و دراز و متعالی اش را پیش چشم همگان قرار داده است.
۲. ضعف اهرم رسانه برای هژمونی غربیهژمونی غربی در نظام بین الملل تا حد زیادی متکی به ابزار رسانه و تبلیغات بوده است. این در حالی است که در شرایط کنونی جریانهای سیاسی و رسانهای غربی دست به هر اقدامی میزنند تا افکار عمومی خود را قانع کنند که خروش و قیام علیه نظامهای حکمرانی غربی، گزینه خوب و درستی نیست و واقعیتها دقیقا همان چیزیهایی هستند که این نظامهای حکمرانی مطرح میکنند.
در سطوح نخبگانی و عمومی در جوامع غربی روندها و رویههای متفاوتی در حال شکل گیری هستند. موضوعی که هم تحت تاثیر استانداردهای دوگانه جهان غرب و هم متنوعتر شدن منابع دریافت اخبار و واقعیتها است. معادلاتی که همه و همه یک رکن مهمِ هژمونی غرب در نظام بین الملل که همان عنصر و اهرم تبلیغات است را از کار انداخته و از واقعیتهای تازهای رونمایی کرده است.
۳. حملات معنادار به جهانِ غیرغربیدر سالهای اخیر نظامهای حکمرانی در غرب و به طور خاص در آمریکا، حملات گسترده و بیمنطقی را علیه گسترش حضور و نفوذ و قدرت دیگر قطبهای قدرت در عرصه روابط بین الملل در دستورکار قرار داده اند. به عنوان مثال، جهان غرب به شدت نسبت به توسعه نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا و یا مناطقی نظیر آفریقا و آمریکای لاتین حساس بوده و انواع و اقسام حملات تبلیغاتی و رسانهای را در این رابطه علیه ایران معطوف کرده است. در مورد چین نیز سال هاست که توسعه نفوذ این کشور در قارهای نظیر آفریقا، با حملات سنگین تبلیغاتی همراه شده و سعی شده تصویر یک بازیگر خطرناک از چین در قاره آفریقا ارائه شود. در مورد روسیه نیز عینا یکچنین رویکردی رواج دارد.
در این چهارچوب، همینکه جهان غرب و هژمونی غرب در عرصه نظام بین الملل، به این نقطه رسیده که با حملات تبلیغاتی و رسانهای به مصاف رقبای بین المللی خود میرود، گواهی روشن بر تضعیف اهرمهای میدانی و در دسترس آن است. موضوعی که به زعم برخی تحلیلگران برجسته حوزه روابط بین الملل، نمودی عینی از دست پاچگی غرب در مواجهه با واقعیتهای جدید نظام بین الملل را نیز به نمایش میگذارد.